قبلا توضیح داده شد ( http://fslhggi.parsiblog.com/-1562097.htm ) که مشکل بزرگ و مهم ما عدم وظیفه شناسی و عدم دید صحیح نسبت به رهبر معظم انقلاب است و بنا بود که در مطلبی جداگانه به این بپردازیم. هرچند خیلی بین دو مطلب فاصله افتاد ولی شما عفو بفرمایید که فرصت تایپ کردن مطلب رو نداشتم.........

چندوقت پیش کتابی با موضوع امریکاشناسی میخواندم. قسمتهایی از این کتاب را به صورت نقل به مضمون می آورم. مهمترین هدف یهودیان، رسیدن به حکومت جهانی است و ایدئولوژی اصلی آنها برتر دانستن نژاد خود و اعتقاد به این مطلب است که همه انسانهای غیر یهودی (غیر از نژاد بنی اسرائیل) درخدمت نژاد یهود هستند. خوب این هدفی بود که در کتابهای مقدس آنها آمده بود وآنها تمام برنامه های خود را بر آن بنا کردند. کشف امریکا، تخلیه امریکا از ساکنان بومی آن، بازسازی امریکا، ..... همه و همه بر مینای همین ایجاد حکومت جهانی و در واقع به خاطر بازپس گیری سرزمین موعود و براساس اینکه خود را نژاد برتر میدانستند، انجام گرفت. کریستف کلمپ که به روایت بعضی قولها امریکا را کشف کرد، به طور قطع یهودی بوده است. تمام افرادی که در امریکا وارد امریکا شدند یا پیوریتان بودند (یعنیکسانی که از نژاد یهود نیستند ولی بر این اعتقادند که نژاد یهود نژاد برتر است و آنها خود را خدمتگذار تام یهودیان و فدایی راهشان میدانند.) یا از سران نژاد یهود. اکثر پایه گذاران امریکا از روئسای لژهای ماسونی بودند و الان هم هستند. آنها امریکا را گرفتند چون سرشار از منابع طبیعی بود که آنها برای پایه گذاری حکومت جهانی خویش به این منابع نیاز داشتند. تمام بافت شهر نیویورک برپایه اعتقادات و تصاویر ماسونی بنا نهاده شده است. پس از آن برای مدیریت جهانی به ابزارهایی برای فریب دنیا داشتند. بنابراین مراکزی مثل صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، سازمان ملل و.... را تأسیس کردند. بر همین اعتقادات دین را از غرب گرفتند، چون دین مانع این بود که آنها بتوانند دنیا را تسخیر کنند. نظام سرمایه داری را با همین اعتقاد بنا نهادند که در نظام سرمایه داری غنی روز به روز غنی تر و فقیر روز به روز فقیرتر میشود.(نشنیده بگیرید اما کشور خودمان را نگاه کنید! خدارا شکر این روند فقیرتر شدن فقرا و غنیتر شدن اغنیا تو این دولت جدید خیلی کمتر شده...) و میدانید که در آن زمان ثروتمندان بلامنازع دنیا یهودیان بودند و الان هم به مدد همین نظام کاپیتالیسم، همین طور است. با همین اعتقاد فلسطین را غصب کردند و مردم بیچاره آن را آواره کردند. و همینطور تمام برنامه های خود را در راستای همین هدف قرار دادند و برنامه ریزی های بلند مدتی برای رسیدن به آن انجام میدهند و انصافا هم وقت و هزینه صرف میکنند، همینطور فکر. آنها حتی با یک برنامه ریزی دقیق اکثر دانشمندان شوروی سابق را جذب کردند.دلیل آن چیست؟ این است که بودند افرادی که خود راوقف اهداف خود کردند و با برنامه ریزی دقیق سعی در نزدیک شدن به اهداف و آرمان خود داشتند.

اما در این سمت، انقلاب ما یک انقلاب جهانی است. یعنی هدف آن گسترش اسلام ناب در سرتاسر جهان و تحقق حکومت جهانی مسلمانان بود. وظیفه سیاست گذاری و هدفگذاری برعهده رهبر این انقلاب است. اما نکته اینجاست که عملیاتی کردن این سیاستها وظیفه کیست؟ چه کسی باید این کار را انجام دهد. نمونه اش اینکه همین اواخر بود که آقا اعلام جنگ کردند. یک جنگ تمام عیار. یعنی تمام سیاست ها باید بر اساس این باشد که الان در شرایط یک جنگ تمام عیار هستیم. ایشان حتی مسئله را بازتر کردند و وظایف برخی اقشار را مشخص کردند. ایشان دانشجویان را افسران جنگ نرم خواندند و حتی وظایف آنها را تبیین کردند و تفاوتهای سرباز و افسر را مشخص کردند. اما انصافا ما چقدر روی این قضیه کار کردیم. چقدر ما به این فکر کردیم که حال ما به عنوان افسر باید چکار کنیم. اصلا مولفه های جنگ چیست؟ وظایف چیست؟ هدف کوتاه مدت چیست؟ اصلا چرا الان شرایط جنگ حاکم است؟ چگونه باید نیروسازی کرد؟ چگونه باید تجهیز کرد؟ اصلا چه تجهیزاتی لازم است؟ چگونه باید جنگید؟ اصلا به این فکر نکردیم که در شرایط جنگ اگر سیلی اول را بخوری، تا به خود بجنبی چک دوم را هم خواهی خورد. اصلا احساس نکردیم جنگ است. آرایش جنگی نگرفتیم. بی خیالیم........

باید حداقل ماهایی که ادعای دفاع از انقلاب و اسلام داشتیم، ساعتها فکر میکردیم، ساعتها جلسه میگرفتیم و یک طرح عملیاتی دقیق و ریز برای قشر دانشجو، به عنوان افسر جنگ نرم، تهیه میکردیم و این جلسات را باید برای یک به یک سخنان و بیانات رهبر عزیزمان بگیریم.

ببینید! تا وقتی نقشه راه نداشته باشیم نمیتوانیم به مقصد برسیم. موضوع نخواستن نیست. وقتی فردی در یک بیابان بی آب و علف باشد مسلما به خاطر نجات جان خویش میخواهد که راه صحیح را بیابد و به منطقه بهتری برسد. اما وقتی نه قطب نما دارد، نه نقشه راه و نه میتواند از راهنماهای طبیعی کمک بگیرد، سردرگم خواهد بود و مدام دور خودش میگردد.این درست حال ماست. حتی ما جلوتریم، نقشه راه را داریم، اما چون نتوانستیم نقشه راه را تفسیر کنیم و گاهی اوقات حتی هدف را گم میکنیم و حتی گاهی اوقات فراموش میکنیم در بیابان بی آب و علف هستیم، مدام دور خودمان میچرخیم و در سر جای خود درجا میزنیم.

باید گروههایی تشکیل شود که بر روی تک تک صحبتهای آقا فکر کنند و از کنار هم قرار دادن آنها مسیر صحیح را بیابند و همینطور وظیفه خود را در این مسیر صحیح. هیچ کاه دیر نیست.

قطعا دیر یا زود ظهور حضرت حجت روحی فداه محقق خواهد شد. چه بهتر که تلاش کنیم که این ما باشیم که این توفیق نصیبمان شود کهوسیله رسیدن به حکومت جهانی باشیم.

با امید آنکه روزی رهبر عزیزمان، امام خامنه ای (مد ظله العالی) پرچم را به دست صاحب و مولایمان بقیه الله دهند. انشاءالله................................